محمد پارسا عشق مامحمد پارسا عشق ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

بهانه زندگی

انتظارشیرین

هیچ گاه ، قرص هایی که حال آدم را خوب میکنند جای خوب هایی که دل آدم را قرص میکنند، نمی گیرند... بی صبرانه منتظر آمدنت هستم نازدانه من، نمیدانم شانه هایم بار این مسئولیت بزرگ را خواهد کشید یا نه؟ از خدا می خواهم که میزبان خوبی برای گوهر وجودت باشم عزیز من صدای قلب کوچک و مهربونت رو تو وجودم م فهمم و صداشو با تمام وجودم دوست دارم..گاهی نگرانت می شم و گاهی دلتنگ ولی بیشتر وقتها احساس خوبی دارم...دوست دارم پسرم.. بعضی وقتها  حتی سکسکه های قشنگ و پشت سرهم ات رو درک می کنم.. حرکاتت صدای ضربان های قلبت و حتی تکون های قشنگ و شیطنت هاتو دوست دارم..خدایا شکرت..   ...
10 شهريور 1393

سونو گرافی هفته 34

تو این هوای خیلی خیلی گرم تابستون که نفس کشیدن برا آدم های عادی خیلی سخت و دشواره برا من که تقریبا آخرای ماههای بارداری رو دارم سپری می کنم خیلی سخت شده ولی نازدانه من به خاطر تو همه چیزو تحمل می کنم. ساعت 3 و نیم عصر قرار بود برم سونو گرافی مثلا نوبت داشتم اما 3 ساعت تمام تو نوبت ایستادم تا بالاخره نوبتم شد...امروز روز پزشک بود، امیدوارم یه روزی پسر من هم پزشک بشه .یه پزشک خوب و مهربون..مگه نه مامانی . اندازه وزن نازدانه من: 2136 گرم بزرگترین قطر سر نازدانه من: 83.44میلی متر دور سر نازدانه من: 300.74میلی متر دور شکم نازدانه من: 285.73میلی متر طول ران نازدانه من: 62.75 میلیمتر تازه دکتر بهمون گفت که پسر من سرش ...
1 شهريور 1393

شب جمعه 31 مرداد 93

امشب اولین سالگرد بابا بزرگمه نازدانه من، پارسال همین روزها بود که عزیزترین عضو خونواده مون یعنی بابابزرگمو از دست دادیم .3 شهریور 92....یادمه خودم بالای سرش سوره یس رو خوندم و با تموم شدن سوره اونم رفت ..رفت پیش خدا ...رفت پیش فرشته های مهربون.... خیلی دوسش داشتیم...پسر ناز من می خوام بهت بگم که همه ما مسافریم یه روزی میایم اینجا و ی روزی هم از اینجا میریم اما باید طوری زندگی کنیم که وقتی از این دنیا رفتیم همه ازمون به خوبی و مهربونی یاد کنند...مثل بابابزرگ من...کاش بودی و می دیدی که ما یعنی همه نوه ها چقد دوسش داشتیم و براش می مردیم...بابابزرگ فقط تونست از بین کوچولو های جدید خونواده ما و عمه جون خودم، نیکا رو ببینه اونم آخرین روزهای عمرش...
31 مرداد 1393

اومدن علیرضا جون به شمال

نزدیک به 50 روز بود که علیرضا  با خاله جونت اومده بود شمال، .... خیلی نازه ... هر وقت به عکس هاش نگاه می کنم دلم براش تنگ می شه .... ببین دیگه چقد دلم برا تو تنگ می شه   ...
29 مرداد 1393

33 هفته گذشت

امروز دقیقا 33 هفته از روزی که تو وجودم هستی می گذره، انگار همین دیروز بود که فهمیدم مامان شدم. 12 بهمن 93. و خداوند اینگونه برایمان تقدیر کرد که تو پسر نازی بشی برا من و بابا جونت. این روزها حس خیلی خوبی دارم از اینکه قراره به زودی بیای تو بغلم خیلی خیلی خوشحالم و همیشه از خدا می خوام که صحیح و سالم پا به این دنیای سراسر تجربه و آزمایش قدم بزاری.... راه زیادی رو با هم پیش رفتیم  قراره فرشته ها به زودی دست کوچیکت رو بزارن تو دست من...پسر ناز خودم. بی صبرانه منتظرم تا بیای ....   ...
29 مرداد 1393

زیارت آل یاسین و عطر باران

ساعت 3 و ربع صبح بود که پا شدم برا بابا رضا سحری آماده کنم. همه چیز رو میز چیدم و خوابیدم. ساعت 9 صبح بود که پا شدم وصبحانه خوردیم عزیزکم. وقتی تو وجودم تکون می خوری احساس خیلی خوبی دارم اگه یه روزی کمتر تکون بخوری خیلی خیلی ناراحت می شم. دیروز موقع افطار خاله شمیم بهم زنگ زد و حالمون پرسید کلی سفارشم کرد که این کارو بکن و اون کار و نکن و کلی با هم حرف زدیم آخه خودش ی پسر ناز به اسم محمد مهدی داره. داشت از تجربیات دوران بارداریش برام می گفت. به توصیه های خاله شمیم گوش کردم. امروز صبح زیارت آل یاسین رو برات گذاشتم تا با صدای دعا آرامش بگیری مثل خود من که وقتی به این زیارت گوش می کنم بهم آرامش عجیبی میده. همینطور داشتیم به صدای دعا گ...
12 تير 1393

رفتن به مرکز بهداشت

امروز صبح قرار شد برای اولین بار برای کنترل به مرکز بهداشت برم آخه می بایست واکسن کزاز میزدم پسرم. بابایی روزه بود صداش کردم. با هم تا مرکز بهداشت رفتیم البته بابایی به آموزشگاه رفت. منم زودی برگشتم  آخه 11:30 کلاس داشتم . امسال تابستون کلاس ها رو به خونه انتقال دادم خیلی راحت شدم رفتن به آموزشگاه تو این تابستون گرم ، برام سخت بود. ...
9 تير 1393

25 هفته و سه روز گذشت

امروز اولین روزیه که این وبلاگ برات درست کردم پسر نازم؛ عزیزکم. امیدوارم در آینده نه چندان دور خودت وقتی توانایی خواندن و نوشتن را یاد گرفتی، ادامه خاطرات مامان فاطمه و بابا رضا رو بنویسی. ...
7 تير 1393