خنده های یواشکی با مامانی

چند وقتیه پارسا جون با مامانی یواشکی می خنده آخه دیگه الان تو سه ماهگی هستی عزیزکم. وقتی شیر می خوری به چشمام نگاه می کنی و می خندی از ته دل. همه می گفتن این پسر چرا نمی خنده آخه خبر ندارن عزیزکم که تو فقط  وقتی با بابایی و مامانی هستی می خندی.

جیگر مامان اگه ساعت 10 شب بخوابه 2 بیدار میشه و شیر می خوره . دیشب حدودا ساعت  1 بود که خوابیدی. ساعت 5 بود هر کار کردم که بیدر شی و شیر بخوری اصلا بیدار نمی شدی..خیلی خواب سنگینه هر کار کنم تا خودت نخوای اصلا بیدار نمی شی... بعضی وقتها برات نگران می شم اخه از هر کی می پرسم میگن نی نی شون شب ها بیدار میشه و گریه می کنه و شیر می خوره ولی تو اینجوری نیستی..نمیدونم این خوبه یا بد..

بابایی که همش میگه هیچ مشکلی نیست انقد بی خود نگران نباش اما دست خودم نیست عزیزکم.اگرچه شب ها بیدار نمی شی اما من همش بیدام و حواسم بهت هست..

ساعت 5 و نیم به بعد صبح دیگه میشه گفت بیداری هر یک ساعت به بهانه های مختلف بیدار میشی این کار تا 9 صبح ادامه داره که دیگه کلا بیدار می شی و شروع میکنی به خندیدن با بابایی و مامانی و دلت می خواد که باهات حرف بزنیم و بازی کنیم.